معرفت به هنجار و شناختن آن در عرصه بین المللی

مفهوم هنجار غالبا به عنوان نظم استفاده میشود، در نگرش فراتر هنجار نه به مفهوم نظم بلکه به عنوان نظام دانسته میشود. این به آن معناست که بی نظمی هم میتواند نظام مند و نوعی هنجار باشد که مثلا در هنر میتوان تجلی آن را دید. اما دانستن و معرفت به هنجار در عرصه بین المللی برای تبعیت کردن و تبعیت نکردن از نظام های بین المللی اهمیت دارد به آن معنا که نظم میتواند وجود داشته باشد، نظام میتواند وجود داشته باشد اما مجموع اینها ناهنجار باشد که مثلا در عرصه حکومت ها و تصمیمات بین المللی باشد.
در این گوشه گذری میزنیم به کشته شدن پنج نفر در اثر باز نشدن چتر نجات کمک های ارسالی از هوا در غزه.
در این میان عنصر خیرخواهی وجود دارد و عنصر کمک وجود دارد ولی آمریکا به عنوان شریک در قتل مردم غزه در هنگام کمک (هم) شناخته میشود.
شاید برای عوام تبعیت از” روند” به عنوان هنجار غالب حکمیت داشته باشد. یعنی عوام مایل است از روند به عنوان عنصر غالب تبعیت کند و ماهیت آن در این مثل جا افتاده پارسی نشان داده میشود

خواهی نشوی رسوا
همرنگ جماعت شو

هنجارشناسی معرفت و شناختن عناصری است که به ما اجازه تبعیت کردن یا نکردن از رویه های قانونی و مدنی را میدهد. هنجار شناسی به مبارزان مدنی می آموزد که اگر نظم و نظامی صحیح نباشد، حتی اگر تمام عناصر آن درست به نظر برسد، در مقام معرفت با آن وارد مقامات 1- مباحثه و 2- مجادله بشوند.
مقامات مباحثه یعنی بیرون آوردن و تفلسف عناصر ماهوی نظم و نظام و مجادله یعنی ستیختن با عنصر ماهوی نظم و نظام.
در بسط این نوشته باید گفت مبارزاتی که معرفت به عناصر ماهوی نظم و نظام در آنها موجود نباشد و مبارزانی که آن را یاری میکنند صرفا ناهنجاری دیگریست که نظام و ناهنجاری دیگری را میسازند.

در این مورد اتفاقا انقلاب اسلامی ایران و سازمان مجاهدین خلق به عنوان شواهد و ادله فلسفی دوران معاصر موجود است ، سازمان مجاهدین خلقی که در پناه صدام حسین وارد جنگ با حکومت ایران میگردد و یا جمهوری اسلامی ایران که به طمع مشروطیت وارد فاز استبداد میگردد. یعنی از مبارزات بلا معرفت ، ناهنجاری جدیدی میروید. این ادله طمع نظام است نه طمع هنجار و معرفت که در مبارزات دوران معاصر در سرزمین و سپهر معنوی ایران نمود یافته است.

شناختن هنجار امر خطیر فلسفی است که وظیفه ان بر عهده فلاسفه و ابزار آن مباحثه و اخبار است. آقای مسعود رجوی در کتاب “تبیین جهان” گامهایی در تفلسف و جهان بینی برمیدارد با وجود این مطلب در نهایت در دامان دشمن مردم ایران مینشیند. این تبیین کلمه خطیر یعنی خطرناک بودن مسیر تفلسف و معرفت به هنجار بدان اندازه است که در دیباچه از حافظ سخن راندیم که میفرماید:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی

بدین ترتیب هیچ ضمانتی در مسیر هنجار شناسی و معرفت وجود ندارد. کسانی که صرفا به استنادات منطق یا صرفا استنادات متافیزیک بسنده میکنند در نهایت در این چالش بازخواهند ماند. در این میان کسانی که نفی فلسفه میکنند بخصوص ادیان عنصر مباحثه را با ارتداد خلط میکنند (رجوع شود به بحث یهود ستیزی و آنتی سمیتیسم در اروپا و آمریکا یا ارتداد در اسلام) و از چالش کشیده شدن اصول خویش خودداری میکنند. تقریبا همه ادیان و اکنون یهودیت (صهیونیسم) فاز و فراز دوزخ خویش را با این بی معرفتی و بی مبالاتی تجربه کرده یا تجربه خواهند کرد. سال 2014-2015 در زمان داعش کمتر کسی باور داشت که عدم معرفت به هنجار ، حتی اگر منجر به نظام و نظم گردد محکوم به دوزخ است و همه اسلامیت (عام) را مقصر شرایط میدانستند، اکنون در 2023-2024 مشخصا دریافته شد که صهیونیسم به عنوان نماینده یهود دست کمی از داعش ندارد زیرا نبودن عنصر معرفت فلسطین را به جای آلمان دشمن آنان خواهد کرد. عنصر معرفت است که دین و نظام را هر نامی که داشته باشد اصلاح میکند، عنصر معرفت با بحث، اخبار، وجدان و … نمودمیابد. هر نظامی و نظمی بدون معرفت ناهنجار و تبعیت از آن نادرست و مبارزه با آن اتفاقا حق است.

به طور خلاصه عنصر هنجار طبق سوابق فوق میتواند به ترتیب زیر باشد:

1- نظم

2-معرفت

3-نظام

در آیات قرآن ذیل سوره روم آیه 41 مفهوم ناهنجاری اینگونه است.

ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (41)
فساد در خشکی و دریا پدید آمده در آنچه مردم به آن دست میازند

(بما کسبت) یعنی هر کاری که در زمین و دریا بکنند ، حتی در مقام کمک هم فساد عمل می آید. یعنی هنجار فاسد گردیده است.

پرسشی که به ذهن متبادر میگردد و از خواننده میپرسیم، تبریک روز زن به مناسبت هشتم مارس 2024 آیا هنجار است؟ آیا معرفت است؟ در تصویر بالا میتوان بحث را دریافت.

تفلسف:
در پاسخ به پرسش بالا، احترام به حق زنان هنجار است، احترام به مقام زن میتواند نظام باشد، اما بالاتر از نظام میتواند معرفت باشد. بالاتر از معرفت میتواند کمال باشد. در احترام به مقام زن ، زن نمیتواند بیکار نشسته تا به او احترام گذاشته شود، زن باید لیافت احترام را داشته باشد. احترام به مقام زن نمیتواند بی عدالتی و یا سیاسی باشد. احترام به مقام شامخ زن نمیتواند ابزار فشار بر یک عده باشد، باید ماهوی باشد. احترام به مادر ، زن و کودک نمیتواند به وسیله بنیادهای اقتصادی و نظامی نقض گردد. احترام به مقام زن نمیتواند به وسیله قوانین دوران برده داری تبیین شود. بالاترین ایراد به اعمال شریعت در قانون اینست که قوانین تشریعی در زمانی مصوب شده اند که برده داری لغو نشده بود. پیامبر اسلام (ص) در شریعت خویش برده داری را ملغی نکرد، استناد به قوانینی که روح برده داری را ملغی نکرده اند خود از نظر ماهوی دچار مفسده میگردد. این به معنی دشمنی با اسلام نیست، این به معنی اصلاح ماهوی نگرش به قانونگزاری و سکولاریسم است.
اگر قوانین اسلامی برای تعالی معنوی لازم الاجرا باشند اجرای سکولار آنها (یعنی جدایی دین از اجرائیات) نیز میتواند معنویات را نگاه دارد، اما اگر برای تعالی امام و ولایت لازم باشند این به معنای استفاده ابزاری از دین برای حکمرانی میباشد نه برای تعالی معنوی.

دکتر امیرعلی رستم داودپور1
دبیر انجمن قانون و شفا
پست الکترونیک: davoudpour@canmedlaw.org

1- امیرعلی داودپور 2024 ، رساله کارشناسی ارشد حقوق بین الملل ، کانون پزشکی و حقوق ایران ،لزوم تکوین نظامهای جدید غیر دولتی در مقابله با استانداردهای چندگانه بین المللی، The necessity of developing new non-governmental systems in dealing with multiple international standards (Necessitas explicandi novas rationes non-gubernales in tractandis de signis multiplicibus internationalibus), http://dx.doi.org/10.13140/RG.2.2.12385.52325/1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *