بودای بودایان و خدای خدایان

شناختن مفهوم بودا و خدا در میان ملغمه بازار معنویات ضرورتیست کهن ، بخصوص برای ملل خاورمیانه که عشق به خداوند و اشعار وغزلها و مداحی بسیار در باب اهالی خدا و مردمان پارسا از قبیل امامان نامی و پیامبران در میان آنان مقدس و رایج است.

به طور کلی بودا پیرو مسیر رهبانیت و Asceticism و کناره گیری از مواهب برای رسیدن به مقام فراتر از رنج و رنجوری (نیروانا) ، دانستن مقام رنج و رنجوری برای هر کسی مقدور نیست. بشر از درک مفهوم رنج بودا (و نیز مانویت) ناتوان است. از نظر بشر رنج (Suffering) به مفهوم درد تلقی میگردد، از نظر اندیشه های بودایی درد و رنج به مقوله فیزیکی آن خلاصه نمیگردد، از جمله چون بودا قصد تغییر جهان به سمت نیکی و نجات موجودات ذیشعور را دارد، رنج به مفهوم بیشعوری و آزار ناشی از عدم تفاهم نیز گفته میشود. رنج در نظر بودا رنجیست مرکب از فیزیکی، مینوی و چالشهای رسیدن به اهداف متعالی.

اما خدا(یان) در واقع به گواهی تاریخ تلاش چندانی برای رفع رنج بشر انجام نمیدهند، ایشان مترادف معنی ایمان، عملگرایی و وعده و وعید هستند. خدای خدایان الله بعد از همه اعلام حضور کرد و بیش از همه مبارزه کرده است و میکند. خدای خدایان به مفهوم راستین آن و نه برداشت از آن ، تلفیقی از عناصر و گوهرهای گرانبها در کنار رنجهای فیزیکی دهشتناک است ، حکومت در کنار جنایت، دفاع از شرافت و کرامت در کنار قتل عام (فلسطین). خدا دارای صفات و ارزشهای به غایت والا در کنار رنج زیستن در عالم است، یعنی خدا برای زندگیست و بودا برای صبر، وطن پرستی، سربازی، پادشاهی و حتی علوم اقتصادی بخشی از تفکرات بودایی نبوده است.

بودای بودایان یعنی رسیدن به مقام معنوی و ترک عالم با همه نیک و بد آن برای به بار نشستن درسها و آموزه ها برای نجات جوامع و عالم (بودا مقام معلم است.) و خدا مفهوم جنگ با عالم با تمام ابزارهای آن ، خدای خدایان است که میفرماید و اعدوا لهم ما استتعطم من قوه (یعنی تا میتوانید قدرتمند شوید.) و بودای بودایان است که میفرماید بدی به بد و نیکی به نیک باز خواهد گشت حتی پس از هزاران سال.

خدایان با هم چالش میکنند زیرا این مفهوم قدرت است تا قدرتمند تر با قدرتمند بستیزد، ولی بودایان، از هم می آموزند، زیرا مقدر است که خردمندتر به خردمند بیاموزد. حال میدانیم که مدعی خدایی و مدعی بودا شدن با چه چالشهایی روبروست. در واقع در مرحله معرفت است که درمیابیم شریعت و احکام آن و گاه رنجهای نهفته در آن مثلا چالشهای ذهنی، روانی و فیزیکی مستتر در آن ، گاه نماد مبارزه روح برای فرار از عبودیت و گاه برای تعالی وجهه مینوی انسانهاست. عبودیت واقعی در عشق است. درک تمام این مطالب نیازمند باور به این است که آدمی (و شاید دیگر موجودات) بعد مینوی و زنده دیگری نیز دارند و انسان موجودی تک بعدی نیست.

دکتر امیرعلی رستم داودپور

دبیر انجمن قانون و شفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *