صهیونیسم (جنبش آلمانی)

تئودور هرزل

برای کسانی که وقایع اخیر اسرائیل را دنبال کرده اند شاید شباهت نسل کشی در هولوکاست با غزه چندان ناآشنا نباشد. استفاده از قحطی به عنوان سلاح، اردوگاههای آوارگان ، پروپاگانداهای ناسیونالیستی و غیره نشان از همسانی سیاستهای صهیونیستی با رقبای (رفقا) قدیمی آنها یعنی نازیها میدهد. اما آنچه این پارنوشته به آن میپردازد پیگیری نقش فلاسفه آلمانی در پیدایش جنبشهای اولتراناسیونالیستی و تکوین آنها به شکل سه نظام مفسد بین المللی یعنی کمونیسم، نازیسم و صهیونیسم میباشد.

سوسیالیسم ، فاشیسم و نازیسم در پس پهلوانان فلسفی خود مارکس، پارتو، نیچه و گوبینو پنهان شده و در نهایت به وکالت از ایشان در جهان آتش افروخته و آنها را به ستیز و کشتار واداشتند1. صهیونیسم به عنوان میراث تئودور هرزل به عنوان آغازگر اندیشه کشور یهودی در پس او ولی آزموده به تجربه هولوکاست و کاپیتالیسم گام در مسیری نهاد که عملا مسیر آن را از دین و اندیشه ارتدوکس به یک فلسفه آلمانیزه تغییر داد.

تفاوت بین صهیونیسم و یهودیت مانند تفاوت بین اندیشه سلفی و اسلام عرفانی و نیز اجتماعیست، یعنی دین تبدیل به ایدئولوژی شده است. در همین راستا، صهیونیسم کسانی را که با کردارهای او مخالفت میورزند به عنوان ضد یهود یا ضد سامی شناسانده یا محکوم میکند، این مانند آن است که ضدیت با نازیسم را معادل ضدیت با آلمان یا ضدیت با دین مسیحیت بپنداریم والبته صهیونیسم در این باب به میراث تراژیک هولوکاست به عنوان عاملی موجه برای تخریب خاورمیانه و نه آلمان دست میازد.

نامه انیشتین در مورد صهیونیسم

عبارت “رده2” در نامه تاریخی آلبرت انیشتین در ابراز انزجار از جنایات صهیونیست ها در فلسطین نشان میدهد که در آن زمان لژهای صهیونیسم عضوگیری ها رتبه بندی ها و سازماندهیهای ایدئولوژیک خود را انجام داده و انشعابات خود را تا ایالات متحده گسترش داده اند. نتیجه این گسترش سازماندهی شده اکنون در 2024 در تصمیم گیریهای دولتی و اخبار رسانه ای به صورت جانبدارانه و پوششی کاملا مشاهده میگردد. آلمان به عنوان کشوری که با محکومیت صادرات اسلحه به رژیم جنایتکار صهیونیستی مخالفت کرد همواره نقش کلیدی در حمایت از جنایات عمده بین المللی و دست پروردگان خود داشته است. در واقع رشد اقتصادی ، سیاسی و شهرت برخی درچنین نظامهایی نیازمند ارتباطات فرا اداری و سازماندهی شده با سازمانهای نظیر صهیونیسم و قدرت رسانه ای و خبری و اقتصادی آنها میباشد.

در خاتمه این پارنوشت باید گفت، کج بینی صهیونیستی و ددمنشی او در مقابل مردم خاورمیانه نیازی به اثبات ندارد، آنچه ثابت شدنی بود در طی چهار نسل (1948-2024) به اثبات عام رسید، آنچه اثبات آن نیازمند پژوهشهای فلسفی و اخلاقی است، دلیل فشل و جنایت فلسفه های ساخت آلمان به صورت عام میباشد.

دکتر امیرعلی رستم داودپور

دبیر اتجمن قانون و شفا


  1. جامعه شناسی تجدد ماکس وبر(جادوزدایی از جهان)، دکتر داور شیخاوندی، نشر قطره، 1383، صفحه 17 ↩︎
  2. rank ↩︎

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *