کاپیتالیسم کارگری، جبهه جدید در مقابل یا تسلیم غولهای تجاری و سیاسی

پیوستن به روندهای قدیمی و خوشنام و بدنام از جمله جبهه های کارگری، ملی و یا پیوستن به غولهای تجاری و پیروی از الگوهای رفتاری آنها از جمله ریش های پروفسوری و عینکهای فرم درشت برای یک عده مانند پوشیدن لباس آخوندی برای عده دیگر جذاب و خوشایند است، به مناسبت اول ماه می یعنی روز جهانی کارگر و تعطیلات بین المللی باید به این مطلب اشاره کرد که در حال حاضر کارگرانی که برای غولهای اقتصادی کار میکنند از کسانی که با شرایط رقت بار اقتصادی در کسب و کارهای کوچک از فشار این غولهای اقتصادی لطمه میبنند وضعیت بهتری دارند، در واقع روز جهانی کارگر و تعطیلات آن خوشایند کسانیست که برای مسافرت رفتنها مبلغ معتنابهی پول در حساب بانکی خویش پس انداز دارند (ممکن است هر یک از ما فردا اینگونه باشیم ).

انتقاد از هر گروهی و قشری زمان خاصی دارد و معمولا منتقدان پس از پیروزی و برطرف شدن شرایط اضطرار خودشان سوژه انتقادات خودشان میشوند و این از خصوصیات تاریخ است.

جبهه کاپیتالیسم کارگری را قشر فقیر و متوسطی تشکیل میدهند که برای عبور از بحرانهای اقتصادی و خریدن مایحتاج زندگی به هر کار ممکن از جمله خرده کاری در بورس، خرید و فروش طلا، ارز و اتومبیل با سرمایه اندک خود دست میزنند. پتانسیل این کپیتالکارگر قابلیت هماهنگ شدن برای ایجاد تغییرات مثبت در اجتماع را ندارد و غالبا به بهمن های اجتماعی (از جمله تورم ) دامن میزند، رفتارهای آنها رگوله شده نیست و غالبا موجهای آنها با اخبار و بدون تحلیل های اقتصادی ایجاد میگردد. در عوض این کاپیتال کارگرها، میتوانند به بازارهای دوست و دشمن به طور یکسان خدمت کنند.

در ایران بازارهای خرید ملک در ترکیه، دوبی، مهاجرت، رمزارزها، اتومبیل، مسکن و مانند آن از بازارهای کپیتالکارگری هستند که در هیچ کجای جهان نظایر آن وجود ندارد، رشد این قشر خاکستری اجتماعی مرهون یک حقیقت است . جمهوری غیر دموکراتیک اسلامی و سیاستهای آن که با اتخاذ سیاستهای دو وجهی و ایجاد تفرقه ملی خودش به بزرگترین ابزار دست کاپیتالیست ها و مغز دزدها تبدیل شده است. سیاستهای دووجهی اقتصادی جمهوری اسلامی و ضربه به چهار رکن اقتصاد ایران را قبلا بررسی کرده ام اینجا در واقع فقه اسلامی ماهیتا از تبدیل آب به فرآورده های الکلی، از کارآیی اقتصادی هنر ، توریسم و بهینه سازی اقتصاد جلوگیری میکند و تا زمان مقدر سوددهی را در هدر دادن منابع نفت و بنزین میبیند.

افزایش قیمت خودرو و در مقابل کاهش قیمت بنزین تشویق مردم به سوختن منابع زیرزمینی و تلاش نکردن برای فرهنگ سازی مصرف سوخت و نیز گرسنه نگاه داشتن مردم برای دستیابی به خودرو و منازل مسکونی است. این ناکارآمدی ماهوی با رفتن یک رئیس جمهوری و رفتن رئیس جمهوری منتصب دیگر تا کنون اصلاح نشده است. اکثریت مردم و قشر خاکستری نیز تاکنون علیرغم فریادها و مبارزاتشان، ذاتا به این شیوه زندگی راضی هستند زیرا تجربه نشان داده تغییری در شیوه مصرف آنها نسبت به منابع تجدید ناپذیر به وجود نیامده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *