قاعدتا تلاشهای آزادیخواهان با امید به رسیدن به نتیجه و برقراری نوعی نظام دموکراتیک و مبتنی بر ارزشهای آزادیخواهیست. جبهه های آزادیخواهی و کنشگران اجتماعی که بدنه جنبش های مدعی آزادیخواهی را تشکیل میدهند، ده ها، صدها و بلکه میلیونها نفر میباشند.
در این مبارزات میلیونی، منویات و اعتقادات و خواسته های این بدنه میلیونی یکسان نیست و وعده برآورده کردن همه خواسته ها دروغیست بزرگ که فقط از بزرگترین دروغگویان ساخته است.، هیچکس نمیداند در نهایت پیروزی یا افول کدام جبهه ، خواسته های متعدد سیاسی، نظامی، مدنی، اجتماعی و اقتصادی متناسب و هنجارمند را به ارمغان خواهد آورد. به عبارت ساده تر باید گفت ، راه نهایی اکثریت قریب به اتفاق این بدنه به نوعی بن بست می انجامد.
برای تشریح این مطلب باید گفت، جنبش های آزادیخواهی مانند موجود زنده و دارای هزاران سلول فعال و گاه هزاران راس (سر) فعال هستند که چنین موجود زنده بی یال و دم و اشکم ، مشخص نیست که از کدام سر زنده میماند.
تفاوت جنبش های آزاذیخواهی با جنبش انقلاب ۵۷ این بود که در انقلاب ۵۷ این جنبش سری به نام امام خمینی و بدنی به نام اسلامیت داشت.
، اما مسیر تنفسی جنبشهای مدرن ، مشخص نمیباشد و مشخص نیست کدام سرمجرای صحیح بقای خواسته های ملیست. چالشهای پیش روی جمهوری اسلامی نشان میدهد که جنبشهای آزادیخواهی فعلی و سران بدنه آزادیخواهی در صورت قرار گرفتن در راس قدرت، در مقابل تعدد چالشها مانند تجزیه طلبی، اقتصاد، قانونگزاری ، حفظ امنیت و حتی حقوق ملت مسلمان (بخش معتقدین به اسلام به عنوان گروه قابل توجه جامعه) دچار مشکل خواهند شد.
در نهایت باید گفت، از این بدن عظیم و سلولهای بیشمار و سران متعدد بدنه آزادیخواهان و مدعیان، مسیر نجات عام و غالب ملت نمیتواند فراخ باشد ، یعنی از میان میلیونها نفر آرزومند ، شیوه رسیدن و منش آزادیخواهی و پیروزی جاودانی ملت ، از میان مسیری تنگ و باریک میگذرد که اتفاقا رهنورد چندانی هم ندارد.
سخن عیسی:
از درِ تنگ داخل شوید، زیرا فراخ است آن در و عریض است آن راه که به هلاکت منتهی میشود و داخلشوندگانِ به آن بسیارند. امّا تنگ است آن در و سخت است آن راه که به حیات منتهی میشود، و یابندگان آن کماند. «از پیامبران دروغین برحذر باشید. آنان در لباس گوسفندان نزد شما میآیند، امّا در باطن گرگان درّندهاند.
…