تفویض وکالت به خداوند و برعکس مقام خلافت الهی بر روی زمین: دکتر امیرعلی رستم داودپور

Amirali R. Davoudpour

در این مقاله به دو مطلب مورد اختلاف در ادیان از جمله مقام “خلافت الهی بر روی زمین” که به خصوص در جوامع اسلامی به عنوان مهدویت شناخته میشود و در جوامع بنی عزرائیلی به عنوان “مسیح یا مشیاح” نامیده میشود میپردازیم. بخصوص در سالیان اخیر با بسط شهود ، وعده و وعیدهای بسیاری از جمله توسط مراجعی مانند آیت الله بهجت و بسیاری دیگر نسبت به ظهور داده شده است و بررسی رسانه ای در اسرائیل نیز نشان میدهد که منتظران مشیاح کم نیستند ، هر چند پاشنه همچنان بر لنگه قدیم میچرخد یعنی ۱- دین ظاهری و ۲- تظاهر به دینداری ، اولی در ایران و جوتمع اسلامی و دومی در جنبش صهیونیسم حکمرانی میکند.
اما مطلب دوم توکیل به خداوند است که به معنای دیگری میباشد ، ذکر “حسبی الله و نعم الوکیل” به عنوان توکیل به خداوند، در واقع تخلیص و خالص سازی و ویرانی بنیادهای دنیوی برای سپارش به خدا و ترک الارض نیز هست. زیرا کسی که امر را به الهیات تفویض میکند، الهیات برای وعده و وعید “وعد الله حق” ممکن است به مقیاس الهی به امهال و استدراج بپردازد.
– مفهوم “جانشین خدا روی زمین” در اسلام به معنای نمایندگی انسان به عنوان خلیفه خدا است، که شامل مسئولیت‌هایی مانند مدیریت زمین، بهبود جامعه، و حفاظت از زیست می‌شود.
– این نقش نیازمند توانایی و شایستگی برای انجام وظایف به طور کامل و مطابق با اراده الهی است، نه صرفاً واگذاری اختیار به خدا.
– گفتمان الهیاتی در اسلام پویا و در حال تحول است، مانند آب روان، و نیازمند جستجوی تفسیرهای جدید برای تطبیق با شرایط زمان است.
– این پویایی با مفهوم “آلفا و امگا” خدا مرتبط است، که نشان‌دهنده گستردگی و بی‌کرانگی دانش الهی است و انسان را به یادگیری مداوم دعوت می‌کند.

توضیحات

مفهوم جانشینی خدا روی زمین
در اسلام، انسان به عنوان خلیفه خدا روی زمین شناخته می‌شود، یعنی نماینده‌ای که مسئولیت مدیریت زمین و منابع آن را بر عهده دارد. این نقش شامل توانایی انجام وظایف به طور کامل و شایسته است، مانند بهبود خود، جامعه، و زیست. برای مثال، قرآن در سوره بقره (2:30) اعلام می‌کند که خدا قصد دارد خلیفه‌ای روی زمین قرار دهد، که نشان‌دهنده جایگاه ویژه انسان و مسئولیت‌هایش است. این مفهوم همچنین شامل حفاظت از طبیعت است، به طوری که انسان به عنوان امین زمین عمل می‌کند و باید تعادل آن را حفظ کند.
خلیفه خدا به معنای شراکت در اداره امور با خداست، به معنای تکامل بر حسب تواناییهاست، به معنای مسئولیت و ارزش لیاقتمندیست که انسان بتواند در زمین توان و اندیشه خویش را اجرا کند. این خلافت با تفویض وکالت به خداوند به نوعی متفاوت است. مثال اینکه، کودکی که در زمین به شهادت میرسد، وکالت خویش را به خدا تفویض کرده است زیرا او توان مقاله فیزیکی با ستمکاران را به صورت بنیادین نداشته است اما خلافتی که میخواهد با آمریکا به جنگ بپردازد، پر واقع زمام زمان و تلاش خود را برای تکامل به دست گرفته و موظف است که خود از پس او بپردازد. در واقع هم آمریکا و هم آن خلافت، هر دو خلیفه خدایشان و مسئول خودشان بر روی زمین هستند.
وقتی که خلیفه جرات میکند که خود به عرصه مبارزه با دشمنانش وارد شود، نیروی الهی به وی تفویض میگردد (به اندازه توان الهی که دارد) در واقع به هزینه خدای محلی به جنگ با دیگران میپردازد.
اما تفویض وکالت به خداوند، مقام خدای محلی و خلافت الهی نیست. مقام و مسیر پادافره امر است.

پویایی گفتمان الهیاتی
گفتمان الهیاتی در اسلام ثابت و ساکن نیست؛ بلکه مانند آب روان، در حال تغییر و تحول است. این پویایی به این معناست که تفسیرها و درک انسان از متون دینی باید با شرایط جدید و دانش نوین تطبیق یابد. برای مثال، در طول تاریخ، مکاتب مختلف الهیاتی مانند اشعری و معتزلی شکل گرفته‌اند و با مسائل زمان خود، مانند فلسفه و علم، درگیر بوده‌اند. امروزه، برخی علما تلاش می‌کنند نظریه تکامل را با تعالیم اسلامی سازگار کنند، مثلاً با تفسیر استعاری آیات خلقت. این رویکرد نشان‌دهنده نیاز به جستجوی “حرف نو” است، که با مفهوم “آلفا و امگا” خدا همخوانی دارد، یعنی دانشی که بی‌کران است و انسان باید به دنبال درک عمیق‌تر آن باشد.

در آیین عبری نیز گفته الهیات مبنی بر اینکه ” من آلفا هستم و من امگا هستم” میتواند به این تعبیر باشد که من حروف نو هستم و برای درک کلام من به حروف نو نیز توجه کنید. که این برداشت اصلا با دیانت رایج همزیستی مسالمت آمیز ندارد

ارتباط این دو مفهوم
این دو ایده به هم مرتبط هستند: بودن خلیفه خدا نیازمند توانایی برای تطبیق و یادگیری مداوم است. گفتمان الهیاتی پویا به انسان کمک می‌کند تا نقش خود را در شرایط مختلف به بهترین شکل ایفا کند، مانند مواجهه با چالش‌های زیست‌محیطی یا پیشرفت‌های علمی.


گزارش تفصیلی

این بخش به بررسی عمیق‌تر پاراگراف ارائه‌شده می‌پردازد و جزئیات بیشتری از مفاهیم مطرح‌شده را ارائه می‌دهد. هدف، ارائه دیدگاهی جامع و حرفه‌ای است که تمامی جنبه‌های مرتبط را پوشش دهد.مفهوم “جانشین خدا روی زمین” (خلیفه خدا)

در الهیات اسلامی، واژه “خلیفه” (khalifah) به معنای نماینده یا جانشین خدا روی زمین است، که نقش انسان را به عنوان مدیری مسئول برای زمین و منابع آن تعریف می‌کند. این مفهوم در قرآن، به ویژه در سوره بقره (2:30)، مطرح شده است، جایی که خدا به فرشتگان اعلام می‌کند: “من قصد دارم خلیفه‌ای روی زمین قرار دهم.” این نقش نه تنها به معنای واگذاری اختیار به خدا است، بلکه نیازمند توانایی و شایستگی برای انجام وظایف به طور کامل و مطابق با اراده الهی است.

  • مسئولیت‌ها و توانایی‌ها:
    انسان به عنوان خلیفه خدا، مسئول بهبود خود، جامعه، و جهان فیزیکی است. این شامل استفاده از دانش، قدرت جسمانی، و راهنمایی‌های اخلاقی برای بهره‌وری از منابع زمین و حفظ تعادل آن است. برای مثال، منابع اسلامی مانند تفسیر نمونه (تألیف آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی) و مطالعه قرآن (تألیف S.H. Nasr و همکاران) تأکید دارند که انسان باید به عنوان امین عمل کند و از توانایی‌هایش برای خدمت به بشریت استفاده کند.
    • ابعاد زیست‌محیطی: در تفکر معاصر اسلامی، این نقش شامل مسئولیت‌های زیست‌محیطی نیز می‌شود. برای مثال، سید حسین نصر، یکی از برجسته‌ترین علما در این زمینه، رابطه سه‌گانه خدا، انسان، و طبیعت را برجسته کرده و انسان را به عنوان محافظ زمین معرفی می‌کند (منبع: Critical Muslim).
  • وضعیت ویژه انسان:
    قرآن در سوره بقره (2:31-33) نشان می‌دهد که خدا به آدم نام همه چیز را آموخت، که نشان‌دهنده ظرفیت بالای انسان برای دانش و درک است. این ویژگی، انسان را از فرشتگان متمایز می‌کند و او را برای نقش خلیفه مناسب می‌سازد، اما همراه با مسئولیت استفاده صحیح از این دانش است.

پویایی گفتمان الهیاتی

بخش دوم پاراگراف بر پویایی گفتمان الهیاتی تأکید دارد و آن را به آب روان تشبیه می‌کند، که نشان‌دهنده عدم سکون حتی در الهیات است. این مفهوم با بیان “آلفا و امگا هستم” خدا مرتبط است، که گستردگی و بی‌کرانگی دانش الهی را نشان می‌دهد و انسان را به جستجوی درک عمیق‌تر دعوت می‌کند.

  • تکامل تاریخی الهیات اسلامی:
    گفتمان الهیاتی در اسلام از ابتدا پویا بوده است. در دوره‌های کلاسیک، مکاتب مختلفی مانند معتزله (با تأکید بر عقل‌گرایی) و اشعری (با تعادل بین عقل و نقل) شکل گرفتند. این مکاتب با مسائل زمان خود، مانند تأثیرات فلسفی یونانی و رومی، درگیر بودند. برای مثال، ابن مسکویه در قرن دهم درباره توسعه انسانی بحث کرده است، که می‌تواند با ایده‌های تکاملی امروزی همخوانی داشته باشد (منبع: Wikipedia – Islamic views on evolution). با وجود این فلسفه توحید و برخی موازین شرعی، اسلام را همواره اسلام و طبقاتی نگاه داشته است که کتاب آن یکتا ، پیمبر آن یکی و تاریخ آن نیز یکتا و منحصر به خود بوده است.
  • تطبیق با مدرنیته:
    در دوره مدرن، گفتمان الهیاتی به ویژه در مواجهه با پیشرفت‌های علمی مانند نظریه تکامل تکامل یافته است. برخی علما، مانند دیوید سولومون جالاجل، تلاش کرده‌اند این نظریه را با تعالیم اسلامی سازگار کنند، مثلاً با تفسیر استعاری آیات خلقت (منبع: IslamReference.com). این رویکرد نشان‌دهنده نیاز به تفسیرهای جدید برای پاسخ به چالش‌های زمان است.
    • مثال‌ها: اندیشمندانی مانند محمد عبده و حسن حنفی بر اهمیت اجتهاد (استدلال مستقل) تأکید کرده‌اند، که به مسلمانان اجازه می‌دهد متون دینی را در چارچوب شرایط جدید تفسیر کنند. این روند در کشورهای مختلف، مانند ترکیه و اندونزی، که تکامل را در برنامه‌های درسی ادغام کرده‌اند، دیده می‌شود (جدول زیر).
  • جستجوی “حرف نو”:
    گستره خداوند از ” آلفا به عنوان حرف اول تا امگا به عنوان حرف آخر” به صراحت بیان می‌کند که انسان موظف است به دنبال “حرف نو” بگردد، که با سنت اجتهاد در اسلام همخوانی دارد. این مفهوم با ایده “آلفا و امگا” خدا مرتبط است، که نشان‌دهنده بی‌کرانگی دانش الهی است و انسان را به یادگیری مداوم دعوت می‌کند چیزی که در تمام ادیان به عنوان بدعت تلقی شده و نفی گردیده است و البته نفی آن بیشتر وجهه حکمرانی دارد. برای مثال، منابع مانند کتاب “اسلام و تکامل: دیدگاه الغزالی و الگوی تکاملی مدرن” (تألیف دیوید سولومون جالاجل) و “پاسخ‌های مسلمانان به تکامل” (تألیف شعیب احمد ملک) این پویایی را بررسی کرده‌اند.

ارتباط این دو مفهوم

مفهوم خلیفه بودن و پویایی گفتمان الهیاتی به هم مرتبط هستند. نقش خلیفه نیازمند توانایی برای تطبیق و یادگیری مداوم است، که تنها از طریق گفتمان الهیاتی پویا ممکن می‌شود. برای مثال، چالش‌های زیست‌محیطی امروزی نیازمند تفسیر جدیدی از مسئولیت‌ در حفاظت از زمین است، و پیشرفت‌های علمی نیازمند بازنگری در نحوه تعامل الهیات با دانش مدرن است.

  • پیامدهای عملی: انسان به عنوان خلیفه باید بتواند با شرایط جدید سازگار شود، مانند استفاده از دانش علمی برای مدیریت منابع یا پاسخ به مسائل اجتماعی. گفتمان الهیاتی پویا این امکان را فراهم می‌کند که اصول دینی در چارچوب زمان اعمال شوند.
  • جدول: مقایسه رویکردها به تکامل در کشورهای اسلامی
    | کشور | رویکرد به تکامل | توضیحات |
    |————-|————————————-|———————————————|
    | ترکیه | پشتیبانی (در برنامه درسی) | تکامل در زیست‌شناسی دبیرستان گنجانده شده است. |
    | مصر | پشتیبانی (با برنامه‌های آشتی) | تلاش برای سازگاری با تعالیم اسلامی. |
    | پاکستان | مخالفت (حذف از برنامه درسی) | تکامل از کتاب‌های درسی حذف شده است. |
    | عربستان | مخالفت (منع) | فتواهایی علیه تکامل صادر شده است. |
    | اندونزی | پشتیبانی (در کنار تعالیم اسلامی) | در برنامه‌های درسی ادغام شده است. |

نتیجه‌گیری

در نهایت، بودن خلیفه خدا روی زمین نیازمند توانایی و شایستگی برای مدیریت زمین به طور کامل و مطابق با “اراده بشری” است در حالی که تفویض وکالت به خداوند “کارما، پادافره ستمگران” و نتیجه آن عقاب الهی است، خلافت الهی یا رهبری شامل مسئولیت‌های زیست‌محیطی، اجتماعی، و فردی می‌شود. گفتمان الهیاتی ، مانند آب روان، پویا و در حال تحول است و انسان را به جستجوی تفسیرهای جدید دعوت می‌کند. این دو مفهوم با هم مرتبط هستند و نشان‌دهنده نقش فعال، مسئول، و تطبیق‌پذیر انسان هستند، که نه تنها به حفظ سنت بلکه به پذیرش رشد و نوآوری نیز نیاز دارد.

دکتر امیرعلی رستم داودپور
دبیر انجمن قانون و شفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *