مغلطه ای به نام آئین توحیدی زردتشت: آیا آیین زردتشت مترادف توحید و یک خدایی است : روایت امیرعلی رستم داودپور از تائویی به نام زردتشت

زردتشتیان در طول تاریخ بارها دچار حمله اقوام مخلتف بوده و بخش عظیمی از میراث باستانی و دانش آنها در واقع به میراث داستان و اساطیر اولیه کاهش و تغییر شکل پیدا کرده است. المان های زردتشتی مانند شاهان پیشدادی به جای آنکه دستمایه تفلسف و معرفت شناسی قرار گیرند به عنوان افسانه در گوشه و کنار گاتها نام برده و تقدیس شده و در کنج کتابخانه ها نهان شده اند.

در پاراگراف بالا به تفلسف در المان های دینی اشاره کردیم که مثلا در مورد مسیحا در اشعار پارسی بسیار است


۱. مولوی (مثنوی معنوی)

مسیحای زمانه کیست؟ آن کس
که زنده کند مرده دل را به نفس
چو در جان تو مرده شد آرزویی
زنده شود گر بدمد مسیحایی

(شرح: مولوی مسیحا را نه یک شخص، بلکه «نفس حیات‌بخش» معنوی می‌داند که دل‌های مرده را زنده می‌کند.)


۲. حافظ (غزلیات)

مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید

(شرح: حافظ از مسیحا به عنوان نماد امید و نجات‌دهنده از غم یاد می‌کند.)


۳. سنایی (حدیقه الحقیقه)

مسیحای سپهر فضل و هنر
به یک دم زنده گرداند صد گور
اگر چه مریم زمانه نزادست
ولیکن مسیح دلها زنده بادست

(شرح: سنایی مسیحا را استعاره از «دانش و فضیلت» می‌داند که می‌تواند جهل را از بین ببرد.)


۴. اقبال لاهوری (جاویدنامه)

مسیحای ما نفس‌های اوست
جهان مرده ز بانگ افسوس اوست
به صبح امت پژمرده‌ای دمید
که مسیحای کن فیکون رسید

(شرح: اقبال مسیحا را نیروی بیداری بخش مسلمانان می‌داند.)


۵. عطار (منطق الطیر)

مسیحا گر به خون تپیده‌ای بینی
ز خود مرده‌ای، زنده به او بینی
مسیحای دل آن گاه پیدا شود
که در ماتم خود جان فدا شود

(شرح: عطار مسیحا را نتیجه «مرگ نفس» و رستاخیز معنوی می‌داند.)

اما در مورد پیشدادیان و المان های زردتشتی این تفلسف و پردازش معنی یا انجام نگرفته یا مسئولیت آن به نوآورنده دینی یا سوشیانت سپرده شده است. بسیار باید بگزرد تا پادشاهان معنوی ایرانی مانند حافظ و مولوی بتوانند در سپهر معنوی ایرانی زاده شده و معمای المان های زردتشتی را بگشایند که فعلا به گفتار بسیط بالا در مورد اهمیت معرفت به معانی و ساختار کیانیان اشاره میکنیم و بعد به آنها خواهیم پرداخت . در طول دهها سال عزلت و کنج نشینی و تفکر در باب کیانیان برخی از معنویان ایشان را مسطور کرده ام که به صورت نظم و موسیقی در کانال یوتیوب آورده ام ولی قطعا کفاف زنده آوری و تبیین میراث دهر را نمیدهد. شاید شاهنامه و چند اثر دیگر تنها کتابهایی باشند که تلاش کرده اند به تفلسف معنوی اساطیر ایرانی بپردازند ، هر چند مطالعات اینجانب کفاف تایید و نقد تمامی آنها را نمیدهد.

اما این مقاله در باب نخست تبیین معنای توحید به معنای وحدانیت است و دوم در تبیین توحید به معنی یکتا پرستی است که دو بار اندیشه مندی متفاوت دارد. در بیان توحید به معنای یکتاپرستی باید اذعان داشت که تقریبا تمام ادیان و مناسک عمده عالم یکی را ستوده و پرستش میکنند که به اندیشه ایشان خدای خودشان است. از توتم بنی اسرائیلی به نام یهوه که ایشان را قوم برگزیده میداند تا “الله” به روایت اهل سنت و سلفیون که با کوچکترین پنداری و تفاوتی در دیانت تشکیک میآورند و از جمله شیعیان را رافضی و فرزند مجوس میپندارند. بنابر این شریعتها و نیز خداوند مسیحیت که عیسی ابن مریم را تنها فرزند خدا میدانند ، عملا همه ادیان گرایش توحیدی به معنای یکتاپرستی و یکتا پسندی دارند که البته در بوته عمل آزموده نشده است.یعنی مسیحا (مشیاح) یا نیامده است یا اگر هم آمده مورد تکفیر یا ارتداد واقع شده است که نظیر آن فرقی مانند احمدیه در هند و یمانی در عراق است.

اما در باب وحدانیت یعنی یکی بودن خالق که قطعا به دلیل نقص مظروف یعنی دانش بشر به عظمت ظرف اظهارنظر دارای ایراد است و طبع جوینده علاقمند به پذیرش وحدانیت دارد. اما توحید دوم که مثلا یهوه بنی عزرائیل با خداوند مسلمانان یکی باشد در جنگهای مذهبی اخیر در اسرائیل و فلسطین اکیدا مورد تشکیک می افتد و مصداق (فالف بین قلوبکم) وجود ندارد و نسل کشی در جریان است.

تائویی به نام زردتشت:

اغلب منابع از زردتشت یه عنوان آئین توحیدی نام میبرند که اگر از باب آداب پرستشی باشد صحیح است یعنی زردتشتیان فعلی و کلاسیک به جای معارف جویی و جستجوی نیک و بد در پیچ تاریخ به جستجو و کند و کاو نپرداخته و اسما و نامهای گذشتگان را تقدیس کرده اند و از این بابت با سایر ادیان تفاوتی ندارند.

اما اگر از باب معرفت شناسی باشد، در مبانی زایش اهورامزدا، زروان که خداوند خدایان زمان است دو فرزند را میزاید که همزاد یکدیگرند و یکی نیک و دیگری نابکار است که نخستین فروشی اهورامزدا و دومی فروشی اهریمن است. در واقع اهورامزدا و اهرمین فرزندان خدایی به نام زروان هستند که مبنای توحیدی ندارد.

تائو و یینگ یانگی که از معرفت شناسی به زایش اهریمن و اهورامزدا شکل میگیرد، آن دو را قطب مقابل یکدیگر میداند و لزوما به اهورامزدا برتری مطلق عنایت نمیکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *