چرا دموکراسی را باید با سوسیالیسم تلفیق کرد ؟

دموکراسی گستره بسیار وسیعی دارد، دموکراسی پیام بسیار وسیعی دارد و این پیام میتواند در شئون اجتماعی به افراط در این سو و آن سوی خطوط مرزی بیانجامد ، خطوطی که روابط میان انسانها را تنظیم میکنند و باعث میشوند انسانها در حیات خود موازینی را برای تنظیم روابط خود با دیگران انتخاب کنند، دموکراسی میتواند از سویی به لیبرالیسم و از سویی دیگر به هرج و مرج بیانجامد ، دموکراسی میتواند اسباب و بازیچه بی فرهنگی و بی بند و باری حزن انگیز باشد، دموکراسی میتواند مفهومی حیوانی باشد که مجوز صدور هر فرمان کاپیتالیستی را برای تحریم و مرگ سرد مخالفان از طریق تحریم اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی صادر کند، این سو استفاده میتواند جلوگیری از رقتن اقلیتی به مدارس یا انباشت سرمایه در دست عده ای خاص باشد، دموکراسی میتواند مجوز تعقیب قضایی اندیشه باشد، اما این دموکراسی اگر با احترام به موازین اجتماعی یا شئون مذهبی و سلسله مبانی ایدئولوژیک افراد باشد، اگر به تقسیم حقوق اجتماعی پایبند باشد، اگر به اصل تعالی فلسفی اجتماع پایبند باشد، اگر حق غذا و تحصیل و مسکن را برای همه افراد به رسمیت بشناسد این دموکراسی آنگاه میتواند به عنوان یک مانیفست برای بنیانگذاری و تحقق عدالت اجتماعی به کار گرفته شود. این آزادیخواهی قاعدتا نباید حق انسان اقلیت را برای زندگی در یک جامعه اکثریت سلب کند، نباید ایدئولوژی را فرای نان و مسکن بداند، نباید مردم را به دو یا چند دسته تقسیم کند. این دموکراسی آن چیزیست که بشریت برای تحقیق و ساختن آن هزاران سال را پیموده است. برای رسیدن به آن هزاران بار آزموده شده است و مفاهیم آن هنوز کشف نشده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *