جمهوری اسلامی – میراث دروغ

جمهوری اسلامی

 

کتابها و جملات بسیاری در مورد جمهوری اسلامی و چگونگی پیدایش و پیشرفت آن منتشر شده است، تقریبا به همان اندازه که در مورد سرطان تحقیقات شده است. اما جمهوری اسلامی همچنان برپاست و زشتی و بیماری خود و آنچه را بر سر جامعه ایران آورده از جمله فساد اقتصادی(اقتصاد مافیایی، خروج ارز و سرمایه، بیکاری، بستن راه رشد و پیشرفت اقتصادی و …)، فساد اجتماعی  (فحشای فراگیر، نزول شان اخلاق در بطن جامعه، خشونت، احساس عدم امنیت و …) و فساد سیاسی را از جمله بسته بودن دایره مدیران ارشد و غیره نمیبند و گردن ماهواره ویدئو و دشمن می اندازد. بحث جمهوریت چنان در این چنته ناسازگار است که بعد از یک یا دو دوره انتخابات رییس جمهور منتخبشان تبدیل به دشمن میگردد، طرد میشود ، ممنوع التصویر میگردد و حتی حبس میشود، چنین وصله ناساز جمهوریت فقط بر رسالت دروغین این ایادی جهل و ستم میتواند دلالت کند. رسالتی در حد تخریب و ویرانی تمدن و آثار اخلاقی و هنری و باستانی یک کشور کهنسال که اکنون منتظر باران رحمتی است که شاید یک تن از این گمراهان را از خواب جهالت برانگیزد تا شاید ایران اولین کشور خاورمیانه باشد که بدون دخالت خارجی و خونریزی شرف از دست رفته هزار و چهارصد ساله خویش را دریابد، جنگی که با نفرت خاک ایران را در نوردید و به ایرانیان خدا ، قبله و پادشاهان (کیان) عربی داد. جمهوری اسلامی را فقط کسانی میشناسند که سیری در کتابهایی که روحانیون دروغین در آن تحقیق و تفحص میکنند و از باب آنها القاب و مدارج مذهبی میگیرند مطالعه کنند، به آنها رجوع کنند و ببینند این میراث تقدیس شده که به نام خداوند خالق عالم بر مردم ظلم و ستم روا میدارند از چه جنسیست. به طور خلاصه این میراث دروغ که اکنون به مدد کشف سخنرانیهای ائمه شیعه و سنت تخمه های فساد در آن اندکی روشن شده است، ریشه قطوری دارد و این همان ریشه ایست که از زیر زمینهای جاهلیت در حال تخریب خانه صاحبخانه است. البته با هر نامی میتوان کارهایی انجام داد، اما با نام خدا میتوان کارهای بزرگتری انجام داد و از جمله آن ساختن جهنم برای مردم ایران است. زیرا این مردم پیش از اسلام و پس از اسلام چنان به خداوندشان ارادت داشته اند که باور نمیکنند این خدا آن دیگری نیست و هنوز بسیاری از آنها باور نمیکنند این خدا بندگی آخوندها را پذیرفته و با آنان همسفره شده است. آری خداوندشان با آخوندها و مفتیان و مولویان خطاکار همسفره شده و همه از کاسه های خون و آه و ناله مردم مینوشند.

محبت هم آنچنان حربه ناکارآمدی بر تن این درخت سیاه قطور دروغین است که فقط پوزخند ایادی حاکمیت را برمیانگیزد، آنان که هر صدای حق خواهی را که از گلوی باریک معترضان درآید به حبس و بند میکشند و خاموش میخواهند . بیچاره مسیح، ای عیسی با که سخن میگفتی؟ این فریسیان اسلامی پی همه چیز را به تنشان مالیده اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *